نویسنده: تد لیونهارت | برگرفته از مجله دیکساینر | ترجمه: ریحانه دقیقیان
تد لیونهارت (Ted Leonhardt) زمان خود را صرف ارتقاء و بهبود شرایط افراد خلاق کرده است. وی در گذشته به عنوان طراح، تصویرگر، مدیرعامل، مدیر، مشاور و نویسنده فعالیت میکرد. تجربیات او در زمینهی توافق قیمت (هم به عنوان مصاحبهکننده و هم به عنوان مصاحبه شونده) باعث شده است تا درک منحصر به فردی از مشکلات یک فرد خلاق در مواجهه با طلبکردن آنچه که نیاز اوست، داشته باشد.
شما یک فرد خلاق و حرفهای هستید که به عنوان عکاس، طراح، طراح وب، برگزار کنندهی فراخوانها و ... مشغول به کار است، و زمان خود را صرف بهبود و ارتقاء خلاقیت و توانایی خود در حرفهی مورد نظرتان میکنید. ولی اگر مثل من و هزاران فرد خلاق دیگر باشید، در چانه زنی و توافق بر سر قیمت افتضاح هستید.
ما هنرمندان عاشق کار خود هستیم و ارزش آن را میدانیم. اما زمانی که نوبت به درخواست پول در ازای کاری که انجام میدهیم میرسد، عقب میکشیم، تسلیم میشویم یا به راحتی آن مبلغی که ارزش واقعی کارمان هست را طلب نمیکنیم. به همین دلیل من این ده توصیه را نوشتم تا به شما کمک کند هزینهای را طلب و دریافت کنید که شایستهی آن هستید.
به خاطر داشته باشید شما ارزشش را دارید. توصیه شماره یک: از قبل برنامه داشته باشیدبرنامهریزی کنید. عمل سادهی برنامه داشتن اعتماد به نفس شما را بالا میبرد و همین امر موجب تسلط بیشتر شما بر خودتان میشود. به طور کلی بحث بر سر توافق قیمت باعث ایجاد اضطراب میشود که ریشهی اصلی این اضطراب هنوز ناشناخته است. برنامهریزی قبلی به شما کمک میکند درک مناسبی از شرایط پیشرو داشته و به اولویتهای فکری خود در این جلسه آگاه باشید. برنامهریزی را با تهیهی لیستی از چیزهایی که میدانید و نمیدانید آغاز کنید. برای مثال لیست میتواند شامل این موارد باشد: چیزهایی که میدانید؛ شرح وظایف شغل مورد نظر – تاریخچهی شرکت. لیست چیزهایی که نمیدانید معمولاً طولانیتر است؛ محدودهی حقوق دریافتی- اطلاعات در مورد مصاحبهکننده- چه اتفاقاتی در گروهی که به آن ملحق خواهید شد در حال وقوع است. هرچه تعداد بیشتری از گزینههای ستون چیزهایی که نمیدانید را به ستون چیزهایی که میدانید منتقل کنید احساس بهتری پیدا خواهید کرد.
توصیه شماره دو: محدودهی قیمت را بدانیدهر شغلی یک حدود قیمتی تعیین شدهای دارد که لازم است شما قبل از آنکه به جلسه مصاحبه بروید از آن آگاه باشید. در مورد حقوق پایهی طراحان، نویسندگان، فروشندگان یا هر زمینه ی دیگری که در آن مشغول هستید، تحقیق کنید. آژانسهای استعدادیابی، رسانههای تجاری و انجمنهای تخصصی، لیست آمار و ارقام حقوقها را دارند. به جامعهی همکارانتان دسترسی پیدا کنید. اساتید، دوستان و اقوامی که در تجارت سررشته دارند، همگی منابع خوبی هستند برای اینکه از حقوق سایر افراد مطلع شوید. در نهایت محدودهی قیمت را پیدا کنید.توصیه شماره سه: کمی بیشتر از حداکثر محدودهی قیمت را طلب کنید زمانی که دریافتید محدودهی معقول حقوق کار شما چه قدر است، این فرصت را خواهید داشت تا حقوق خود را با درخواست کمی بیشتر از محدودهی تعیین شده، بالا ببرید. تحقیقات و تجربیات شخصی من نشان میدهند، شروع بحث از قیمت بالا، به خاتمهی بحث در قیمت بالا منجر خواهد شد. پس اگر محدودهی قیمت بین بیست تا سی هزار دلار است، شما سی و دو هزار دلار طلب کنید. همانطور که تعیین سقف قیمت مهم است تعیین کف آن نیز اهمیت دارد. قبل از ورود به جلسه حداقل حقوقی که باعث رضایت شما خواهد شد را نیز برای خود مشخص کنید. داشتن یک عدد حداقل در ذهن باعث میشود در آن لحظاتی که همهی ما در آن ضعیف عمل میکنیم، زیر بار قیمت بسیار کم نروید. توصیه شماره چهار: تأمل کنیداین عبارت را به خاطر بسپارید: «شما تمام وقت موجود در دنیا را دارید.» خوب حالا فرض کنید آنها قیمت رضایتبخشی را به شما پیشنهاد دادند. حتی ممکن است از قیمت پیشنهادی ذوقزده شوید و احساس کنید دلتان میخواهد بگویید «خیلی خیلی ممنونم کار را بلافاصله شروع خواهم کرد!» اما میدانید که وقت گذاشتن و فکرکردن بیشتر، هوشمندانهتر است. بنابراین میگویید «اگر از نظر شما اشکالی ندارد ترجیح میدهم امشب راجع به آن فکر کنم و بعد جواب قطعی بدهم.» با این که مایلند قرارداد را به امضا برسانید ولی موافق خواهند بود که فکر کردن روی این مساله کار عاقلانه ای است. عدم موافقت آنها در مورد این مساله نشانهی خیلی بدی خواهد بود.
توصیه شماره پنج: احترام بگذاریدپیش از شروع هر بحثی شما و آنها باید برای یکدیگر احترام قائل باشید. احترام گذاشتن مسالهی بسیار مهمی است و روی هر دو طرف تاثیرگذار است. من همیشه پیش از ورود به یک مصاحبهی کاری لیستی از موفقیتها و دستاوردهای کاری خود (به خصوص آنهایی که به مصاحبهی پیشرو مربوط هستند) را تهیه میکنم. این یک کار بسیار کلیدی است، چرا که موفقیتهای گذشتهام را در ذهن خود دوباره تازه میکنم و در لحظات که اضطربآور آنها را بهخاطر خواهم داشت. این کار همیشه شدنی است. شرح موفقیتهایتان با اعتماد به نفس و رفتار مناسب، احترام دوبارهای از جانب آنها را موجب خواهد شد. به همین اندازه نیز مهم است که شما هم برای آنها احترام قائل شوید. برای مثال میتوانید بگویید «موسسهی بسیار عالی و قابل توجهی ساختهاید.»، «من معتقدم فعالیتهای شرکت شما در زمینهی موشن گرافیک دنیای بازیهای الکترونیک را متحول کرده است.»، «مایلم در این فعالیتها شریک باشم و فکر میکنم بتوانم مثمر ثمر باشم.»
ادامه دارد...